داستان جدید !
نوشته شده توسط : عسل

بیمه نامه

 

ـ عزیزم نگران چی هستی ؟ نقشه ما حرف نداره !

ـ می دونم ... ولی دلشوره دارم . یه جای کار می لنگه !

ـ نه نه همه چیز مرتبه

ـ روت بازوهای همسرش رو در دست گرفت و فشار داد .

ـ امیدوارم !

ـ وقتی الکس به خانه برگشت ، خوشحال بود ! همه چیز بدون نقص انجام شده بود ، اون ها از شر لباس های زمستانی که توی انبار بود و فروش نرفته بود خلاص شده بودند ! و حالا بیمه همه خسارت آتش سوزی رو پرداخت می کرد !!

ـ تمام شد روت ! چرا رنگت پریده عزیزم ؟!

با تکان دادن روت متوجه برگه ای شد که در دستانش بود !

ـ برگه ی بیمه نامه !!!!

تمام دنیا روی سرش خراب شد !!!!

تاریخ اعتبار بیمه نامه دیروز تمام شده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




:: بازدید از این مطلب : 523
|
امتیاز مطلب : 131
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : 14 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: